یک روز در جریان تعطیلات تابستانی، دوست دوران کودکی من رانکا، که به مکتب در توکیو رفت، به خانه آمد. - من فکر کردم آن را یک مرد لنگ و کشور مانند بود، اما آنچه در مقابل من ظاهر شد یک دختر سیاه و سفید با درجه خوبی از قرار گرفتن در معرض بود! رانکا، که به طور کامل توسط زندگی شهرستان تبدیل شده است، نه تنها در ظاهر بلکه در محتوا تبدیل شده است، و به دلیل او زمان در حومه شهر و درد او، او بلافاصله سنجاب باکره من! - من بدون جرات انزال به دلیل یک تجربه ناگهانی مسواک زدن انزال، اما در حالی که توسط میل جنسی از Yariman Ranka بلعیده، که گفت که من تا به حال به رابطه جنسی هر روز، بهترین تابستان و بدون استراحت از صبح به شب آغاز شد.