آنچه در بیمارستان منتظر من بود که در آن من به طور ناگهانی سقوط کرد و در آورده شد دو پرستار دختر فوق العاده بیدمشک بود! - "من به دلیل سوء تغذیه سقوط کرد، چرا شما باید نعش w" "من ukeru w" و زندگی بستری که با چک ناگهانی W آغاز شده است در اتاق معاینه، در توالت، در ایستگاه پرستار، از صبح تا شب با سینه های بزرگ و خام با دهان خود را! -نیزه "نو" رو جمع کن ! من نمی توانم بیمارستان را ترک کنم تا زمانی که منی خشک شود! ما رویای مانند 'زندگی بیمارستان شیر' از نقطه نظر کاملا ذهنی ارائه!