وقتی که من به خانه پدر و مادرم برای اولین بار در شش سال پس از من یک کار بازگشت و شروع به زندگی به تنهایی در حومه شهر، سینه خواهرم رین، که قبلا کوچک بود، سینه های بزرگ بود. رین پدرش را در حال خودآپز شدن دید و فهمید که مادرش اجازه رابطه جنسی ندارد و او برایش احساس تاسف کرد و او را تحت فشار قرار داد تا اگر با خودش مشکلی ندارد به جای مادرش به او دست بزند تا کاری دلپذیر انجام دهد.