ریکا، یک زن خانه دار تازه ازدواج کرده، مفهوم قوی از چت، تا به حال رابطه قبل از هرگز، و با خوشحالی با شوهرش زندگی می کردند. یک روز، ریکا در محل کارش خراب شد و تصمیم گرفت که یک پیام اعزامی را صدا کند. - او توسط ساخای، یک بیمار روانی ماساژ داده شد، و او در یک جای بی ثبات تحت درمان قرار گرفت، و بدنش سوخت و او به تدریج معتاد شد. - برای یک ماساژ، آن را به وضوح ناخوشایند است و چرند و قفسه سینه دستمالی شده، و من می توانم آن را تحمل نمی کند به عنوان آن است ...