دو سال پس از ازدواج مجدد، شوهرش به تنهایی در حال انجام وظیفه است و به ندرت به خانه می آید. یو نا امید و خودراشد بود، اما نواسه شوهرش او را دیدم مکش که بسیار بزرگتر از شوهرش بود. من سعی کردم به عذرخواهی برای شگفت زده شدن، اما من به اندازه بچه ناتنی من که خواب بود در حالی که گرفتن نعش مجذوب شد.