چیزی که من همیشه میخواستم این بود که همسر محبوبم ریو را ببینم که با یک مرد عجیب با چشمان خودم حلقه زده است. از آنجا که من او را دوست دارم، تمایل من قوی تر شد، و من وانمود به "آزوسپرمی" به همسرم که می خواستم یک کودک، او را متقاعد کرد که او فقط یک دانه، و ارائه همسر مردد من ... احاطه شده توسط مردانی که در انتظار بودند، چوب های دیگر را به دهان و یکی پس از دیگری تحت فشار قرار دادند، و آن را فقط "سیخ". -وقتي اين رو ديدم، هيجان من بر گناهي که داشتم به زنم خيمه مي زدم، غالب شد.