جون به مدت سه سال با شوهرش ازدواج کرده بود، و او احساس فاصله بین او و شوهرش، که هر دو کار می کرد. یک روز، او و تابعش ایزاوا تصمیم گرفتند به یک سفر تجاری بروند و مذاکرات تجاری را به پایان رساندند، اما به دلیل اشتباه ایزاوا، هوتل تنها توانست یک اتاق رزرو کند. - جون با اکراه موافقت می کند که یک اتاق را با یک اتاق هتل نفرت انگیز به اشتراک بگذارید زیرا پر است. - من با شتاب مستی در نیمه شب آیزاوا را تحریک کردم