من و شوهرم در یک مدرسه کار می کنیم. من نگهبان هستم همسرش، هیبیکی، یک معلم کهنه کار است. یک شب، وقتی که من در مکتب گشت می زدم، همسرم را در یک کیف دامن در ورزشگاه پیدا کردم. این کار گروه دی کیو ان بود. - توده صورت cumshot، پاره کردن لباس، راه رفتن راهرو برهنه، شات واژن گروه. من یک ویدیو از همسرم که سعی بازی های مختلف شرم آور بازیگوش و به تدریج شروع به احساس لذت نشان داده شد، و من ...... نعش.