وقتی با رئیسم که در یک مهمانی نوشیدن شرکت کنارم نشسته بود مشروب می نوشیدم، ناخودآگاه عصبی بودم، احتمالاً به این دلیل که کاری می کردم که عادت نداشتم، و در حالت مستی بودم. حتی پس از حزب نوشیدن برگزار شد، به نظر می رسد که رئیس من، که در مورد من مست شدن نگران بود، به من قرض شانه و به من به خانه فرستاده ... من به یاد داشته باشید که ... با این حال ، من خاطرات تکه تکه از لذت بردن از همسرم قبل از رفتن به خواب در روال روزانه خود را. در پشت آن حافظه، احساس می کنم که می توانم صدای پانت همسرم و صدای برخورد بدنم با یکدیگر را بشنوم. من احساس بدی در مورد آن ، اما آن شب... مطمئناً??? زنم و رئیسم؟ این خوب است اگر آن را به خاطر ذهن من ...