در سال سوم او با شرکت، آیانو به بخش فروش اختصاص داده شد، که رویای طولانی گرامی او بود. آیانو که مشتاق کار و توجه خود است، توسط سالمندان خود را دوست داشت و به یک شروع خوب است. چندی بعد، او تصمیم گرفت تا سوگیورا، ارشد خود را در یک سفر تجاری به عنوان یک پیرو همراهی کند. وقتی که من با خیال راحت مذاکرات تجاری محلی را به پایان می بردم و گزارش را در هوتلی که در آن اقامت داشتم جمع می کردم، سوگیورا به خاطر پرتاب از اتاق آیانو بازدید کرد.