چند سالی می شود که ازدواج کرده ام و عادت کرده ام با همسرم بجنگم و سه هفته از بازگشت همسرم به خانه پدر و مادرش می شود. وقتی که من به تنهایی شکایت می کردم، من یک تماس از دوست دوران کودکی ام هیبیکی دریافت کردم. ما در مورد ملاقات برای اولین بار در مدت زمان طولانی صحبت کردیم، و هیبیکی را به خانه من دعوت کردیم. - وقتی که او در یک داستان حافظه جذب می شود، او نا امید است و هیبیکی را به پایین هل می دهد. بدون بوسیدن ... اگر نه در غیر این صورت؟ وقتی پرسیدم، انکار نکردم و با چهره ای سوزان تایید نکردم. و اگر فقط 3 سانتی متر باشد، تقلب نیست، و یک رابطه بی وفایی تحریف شده شروع شده است.