رینا، مادر دختر که با بزرگ کردن دو فرزند و شوهرش استرس دارد. او برای از بین رفتن استرس، شیرینی هایی را که فرزندش از او التماس می کرد، از مغازه می دزدد، اما همکلاسی پسرش و پسر یک مدیر فروشگاه راحتی، یامادا، این عمل را پیدا می کند و تهدید می کند که «اگر نخواهم به پلیس گزارش بدهم، مرا خراب خواهد کرد!» - من تا به حال هیچ چاره ای جز مالش سینه های بزرگ من به عنوان من در توالت در فروشگاه راحتی گفته شد و آنها را خراب کردن، و من آنها را به یاد داشته باشید راحتی انزال. یک پسر منحرف لیکینگ از کنترل خارج می شود!