اخیرا ، من توسط ماه تابستان خواهرزاده من ضربه شده است و من در حال اجرا از پول... - اما وقتی که من توسط آن سینه ها به سرعت در حال توسعه ، من فقط به او گوش. - یک روز، وقتی که من در مورد هزینه های بی مصرف ناتسوتسوکی یاد گرفتم، ناامیدی من از کمبود پول و سینه های بزرگ به اوج خود رسید، و من بلافاصله به او شلیک واژن کردم. - وقتی که من تا این حد آمدم، من نمی توانستم برگردم، و من چند بار توسط خواهرزاده ام بودم زیرا پدر و مادرم آنجا نبودند. با این حال ، ناتسوتسوکی آن را پشیمانی نیست ، اما به جای مسخره کردن من با گفتن ، "من باکره بود" ... - برات زن پر رو در مقابل شات واژن بالغ، نبرد کوه شدید آغاز می شود.