شوهرم که تا نیم سال پیش راننده لاری بود، کارش را ترک کرد و از ظهر الکول نوید. وقتی میتسوکو از خرید برگشت، شوهرش استروس در الاغ میتسوکو و به مجبوری رابطه جنسی داشت. آن شب، میتسوکو بدن سوزان خود را در حمام راحت می کند. پسرم از سر کار به خانه آمد و سعی کرد حمام کند، و من به بلوغ مادرم نگاه کردم. میتسوکو بعد از حمام کردن، آب می نوشید که پسرش او را از پشت در آغوش گرفت. من مادرم را دوست دارم و نمی توانم تحمل کنم. میتسوکو قبول نمی کند، اما او را به پایین رانده می شود ...