مکی، مادری که پس از دریافت تماسی که دخترش اما از مغازه دزدی کرده بود، به یک فروشگاه راحتی آمد. حاجیمه، مدیر فروشگاه، آن را به پلیس گزارش نداد زیرا این اولین جرم او بود، و او آن را تحمل کرد. اما چند روز بعد، مکی تماسی دریافت می کند که دوباره از مغازه دزدی کرده و از حاجیمه عذرخواهی می کند. حاجیمه فوراً سینه چاق و چله مکی را می بیند که عذرخواهی می کند و اما را به خانه می فرستد زیرا می خواهد به تنهایی با او صحبت کند. - و شایستگی مالش کردن سرقت از مغازه توسط همسرش بسته بندی شده به ارائه، و مکی رول تا دامن خود را با بیان پوشیده از شرم ...