من با شوهرم زندگی را شروع کردم و آمدم تا با نواسه ام، دامادم زندگی کنم. با این حال ، من هیچ چیز در مورد احساسات داماد من نمی دانم... یک روز، به محض اینکه شوهرم را که به یک سفر کاری می رفت دیدم، دامادم ناگهان تغییر کرد. تعدادی از ریو ● که از آنجا شروع می شود. من خسته بودم و بالاخره قبولش کردم در اینجا یک قسمت در مورد یک خانواده است که با خون مربوط نیست، اما دوباره ازدواج کرده است و آمد تا با هم زندگی می کنند. شش زیبایی سقوط به یک خانواده نکس! لذت ببرید!