میزوکی و دوست پسرش کازویا که در حال ازدواج هستند، یک زوج خوشحال هستند، اما میزوکی یک تمایل جنسی قوی دارد، و رابطه جنسی دوست پسرش کافی نیست و او مخفیانه خود راضی می شد. کازویا که آرزوی تحصیل در خارج از کشور را داشته است، مایکل، سیاه پوست را که از او مراقبت کرده است، به خانه اش دعوت می کند و زندگی این سه نفر آغاز می شود. میزوکی به طور تصادفی دیک بزرگ مایکل را می بیند و آنقدر کنجکاو است که از خط عبور می کند.