یک روز ، من از طریق پنجره که یک دانشجوی دختر کالج که به اتاق مقابل نقل مکان کرد بود داشتن رابطه جنسی با دوست پسر خود را تماشا... من می توانم آن را تحمل نمی کند و فضل ... من واقعا می خواستم به نیزه که دختر ، بنابراین من دیدم فرصت و به خانه اش کردم و تهدید با استفاده از ویدیو فضل و تا آنجا که من می خواستم... اون فقط من هستم... به تدریج، او شروع به پردازش تمایل جنسی خود را به "خدای من" ...