- همسرم حسادت می کند و بلوغ ممنوع است و من نا امید و حداکثر روز. در آن زمان، ریو، که من در یک سفر تجاری ملاقات کردم، لباس بسیار شهوانی با گردن V پوشیده بود که خیلی عمیق بود و من نمی توانستم کمک کنم اما به سینه اش نگاه کنم. (من دیگر نمی توانم این کار را انجام دهم، بیایید به هوتل برگردیم و ریو سان را به یاد بیاوریم وقتی که من نوشیدن را تمام کردم.) من وعده از بلوغ نیست شکستن، اما ...) در حالی که فکر کردن در مورد آن، نوشیدن پیشرفت ... - وقتی که من متوجه شدم، من با ریو در اتاقی که نمی دانستم تنها بودم. اگر به تلفن همراه خود نگاه کنید