پدر زن او، تتسوجی، ظاهراً نقش یک پدر خوب را برای دخترش هیوری بازی می کرد. یک بعد از ظهر، هیوری از سرد خانه نوشیدنی نوشید و با چشمان بسته به رویا رفت که به اتاقش برگشت. تتسوجی که به آنجا حمله کرد، زیر بکس های هیوری را پوست کنده، ما ● کو را حریصانه می کند و مایعات بدن را شلیک می کند. در مرحله بعدی ، من در نهایت وارد کردن به دختر شوهر من...