او یک فروشنده املاک و مستغلات بالا است. -اون صدا ميزنه در حالي که با لباس با وقارش غرق شده در راه خانه از فقط گرفتن قرارداد، من در وانت به عنوان پاداش برای خودم کردم. ما محل را به یک ایزاکایا انتقال دادیم و برای نان چاشت رفتیم. - نا امیدی در جریان داستان در معرض! به محض این که شما آنها را به هتل دعوت، آن را خوب! شروع دور اول بدون گرفتن دوش! من یوگا های زیادی انجام دادم.