پیرمردی که از زندگی خسته شده است با دختری در پارکی که به طور اتفاقی در آن آمده ملاقات می کند. دختر گیتار می نواخت و یک آهنگ می خواند. پیرمرد اغلب به پارک می رود تا دختر را ببیند. یک روز من به پارک رفتم تا با آهنگ یک دختر تسکین داده شود و یک پیرمرد دیگر وجود داشت. روز بعد، دو پیرمرد دیگر که به نظر می رسد یک الگوی بد وجود دارد. مبارزه بین مردان بیش از دختر در نهایت طول می کشد به نوبه خود عجیب و غریب ...