به محض اینکه همسرم در یک سفر کاری خانه را ترک کرد، دخترش لارا عجیب شد..."با من حمام کن ...!" "بابا... تو داري به چيزي ضربه ميزني من نمی دانم که در آن من آن را آموخته است ، اما دلیل من به دلیل فشار شدید از Eloy بیش از همسرم با وجود چهره جوان او سقوط کرد... بابا... خيلي بيشتر داخل لارا قرار بده... یک بار دیگر!"