شوهرم که در صنعت نشر کار می کند، سفارشی برای یک اعلامیه ارتقاء منطقه ای، از جمله ترتیب تیراندازی دریافت کرد، بنابراین او از هفته گذشته بسیار مشغول پرواز در اطراف بود. یک روز، مری، یک زن خانه دار باهو، سندی را پیدا کرد که شوهرش در خانه رها کرده بود و برای رساندن آن به یک استودیوی عکاسی در شهر رفت. شوهرم عجله داره و داره همه جا رو صدا مي کنه مدل زن که باید در پیشبرد مرتب شده اند به طور ناگهانی غیر قابل عرضه در روز شد ...!