وقتی که من به خانه پدر و مادرم بازگشتم تا از قبر دیدن کنم. معلمی از روزهای مدرسه ام که دوباره اتفاقی با او آشنا شدم. گفتگو سرزنده بود و ما تصمیم گرفتیم که یک نوشیدنی در نوار. یک شب با حرکت ... با این حال ، معلم عاشق اسارت بود... - می که برای اولین بار بسته شده است و از خواب بیدار به لذت ناشناخته است. می که لذت طناب را فراموش کرده نمی تواند، به خودش خودور می دهد، اما راضی نیست. در طول سفر کاری شوهرش، او یک سفر امر با یک معلم به مدت دو روز و یک شب آموزش دیده است.