همسرم حامله است و در حال تولد است. ما و مادر شوهرم که با هم زندگی می کنیم و سه نفر از ما به بیمارستان رفتیم. اما هنوز هیچ نشانه ای از تولد وجود نداشت و من و مادر شوهرم به خانه برگشتیم. در شام، مادر شوهرم گفت که هنوز خوب است، و ما دو نفر یک نوشیدنی خوردیم. وقتی گفتم که به نظر می رسید کار اشتباهی انجام می دهم، مادر شوهرم وقتی سعی کردم کار بدتری انجام دهم مرا بوسه زد. بوسه مادر شوهرم نفرت انگیز اما تحریک کننده است.