خانواده ای که با هم زندگی می کنند یک ماشین الات است! داستان مادر شوهر که طعم راد به کامل! پنج سال بعد از مرگ مادرم، پدرم ناگهان دوباره ازدواج کرد! وقتی من و مادر شوهرم تنها هستیم، آنها را با خودخواهی ایستاده و یک تی پشت اسکیت از راه می برم و در پایان از بکارت خود محروم می آیم! شب ها، صدای فعالیت از اتاق خواب پدرم انعکاس می دهد. - در حالی که در عرق پوشیده شده، خورد اسپرم پدر و کودک با دهان خود را با لگن خود را! روز به روز، او همچنان به انزال در یک مرد، و خانواده اش از هم پاشید.