من زندگی خسته کننده ای دارم ولی یه روز تو خیابون عاشق خواهرم شدم اگر شبها نمیتوانید بخوابید... خواهر من یک همسایه است که به همان اپارتمان نقل مکان کرد! ما به هم نزدیک تر شدیم و به اتاق دعوت شدیم! وقتی این احساس را به او گفتم، زانوی خواهرش هم مثل من بود.