MKMP-639: با یک منشی با عینک هوشیار سینه های بزرگ ... در محل کار، در هتل، تکان می خوردم. - باتلاق عاشقانه ای که اگر از من بخواهد این کار را با من و همسرم انجام دهم، نمی تواند از آن خارج شود. ریا یوزوکی
With a clerk with sober glasses big breasts ... At work, at the hotel, I squirmed. - An affair swamp that she can't get out of if she asks me to do it with my wife and me. Ria Yuzuki