- جلوی بقایای شوهرش پرتاب می شود و او بارها در انتهای جمله غلت می زند ... من نمی توانم با این کار به بودا برسم. - شوهری که در دام شیطانی یک همکار تفاله گرفتار شد و با مقدار زیادی بدهی جان خود را گرفت ... به من قرص های خواب آور دادند ... فضول... همسر زیبایی که تهدید می شود و نمی تواند مقاومت کند و تا صبح به تجاوز ادامه می دهد. شما با ناباروری دست و پنجه نرم کرده اید، اینطور نیست؟ ما آماده سازی زیادی انجام خواهیم داد (می خندد). - یک رله بذر مداوم بی رحم برای یک بیوه داغدار! به نظر می رسد که پر جنب و جوش خواهد بود، اینطور نیست؟ من آن را دوست ندارم!