میکی، که صادق و دلسوز است، به طور غیر منتظره ای در یک شرکت مشکوک با درامد بالا کار می کند تا به مادرش کمک کند و هزینه درمان پدرش را بپردازد. میکی بدن خود را می بخشد در حالی که با خواسته های شرکت اشتباه گرفته می شود. - او ناامید شده بود، اما او به تدریج به یک لذت جدید در جنسیت بیدار شد.