شش سال پس از ازدواج، همسرش، رینکو، که بچه ندارد و ناهار تنهایی دارد، یک روال روزانه برای تحویل به یک رستوران در نزدیکی دارد. یک روز، الیور، یک مرد سیاه پوست که یک کارگر نیمه وقت تازه کار است، برای ارائه کار خود امد. - رینکو که بزاق خام را در یک بدن قوی که شوهرش ندارد، مینوشد. هر بار که انها زایمان می کنند، رابطه انها صمیمی می شود. یک روز اواسط تابستان، رینکو تصمیم گرفت به الیور عرق کرده دوش بگیرد. و وقتی رفتم حوله رو تحویل بدم اتفاقی شاهد کیر بزرگ الیور بودم