خواهر من که پرستار است 10 شیفت شب متوالی کار می کند! - وقتی برگشتم، تعجب کردم که ایا این زندگی پرهیز بسیار سخت بود، یا اگر من دیوانه شدم و در مقابل من بود، من به زور ان را وارد کردم حتی اگر برادر کوچکتر من بود! -یه دفعه تبدیل به یه حیوون جنسی وحشی شد ! - خواهرم، که معمولا ملایم و جدی است، من را هل می دهد و من را بدون نگرانی در مورد من می کشد، خودم را فراموش می کند و با یک پیستون خشن! - حتی اگر شما می گویند، "صبر کنید یک دقیقه!"، خواهر من به زور در جی پو بمکد! دیگه نمیتونم جلوش رو بگیرم تا اینکه خواهرم راضی شد.