این زوج در شرایط خوبی بودند، اما شوهر یوریکا به دلیل کار بیش از حد در حالت ED بود. یک روز، برادر کوچکتر شوهرم تصمیم گرفت حدود یک هفته در خانه بماند تا یک جودو درمانگر پیدا کند. یک شب، "یوریکا"، که با یک میان وعده در اواخر شب به اتاق برادرش رفت، به یک میز تمرین ماساژ تبدیل شد و برای دستانش شهوانی شد. بعدها، برادر شوهرم، که ظاهر هیجان زده "یوریکا" را دید که ماساژ کامل را تجربه کرد، نمی توانست خود را کنترل کند و حمله کرد. پس از ان رابطه بین این دو تشدید شد. اما پایان به طور ناگهانی امد. بعد از اینکه برادر شوهرم به خانه بازگشت، متوجه شدم که "یوریکا" باردار است، که منجر به ترک خانه توسط شوهرم شد. - من نمی دانم چه اتفاقی افتاد به او و کودک در شکم او پس از او یکی شد ... قضاوت در مورد 250629 شماره