Sumire یک ازدواج راحت با یک شوهر مهربان زندگی می کند. با این حال، سومیر یک شکایت داشت. -زندگی کردن با یه پدر زنم مبتذل من از زندگی بدون ظرافت و ازار و اذیت خسته شده بودم. یک روز، پدر زن که سومیر را پیدا کرد که در زمانی که شوهرش نبود، به خواب رفت، لباس زیرش را عوض کرد و اندام تناسلی مخلوط با بوی عرق زنانه را بلعید. - پدر زن که طعم و مزه را اشغال کرده بود، هر روز به همان اندازه که دوست داشت، مرتکب سومیر شد و با او مانند یک برده جنسی رفتار کرد.