Yui-chan، یک فرشته ... من نمی توانم باور کنم که او چنین دختر منحرف بود ... در راه بازگشت از مدرسه، اولین عشقم، یویی را به طور تصادفی ملاقات می کنم. پس از یک مکالمه دلپذیر، یویی تصمیم می گیرد مسیر دیگری را از خانه طی کند. مشکوک.... من مخفیانه یوئی را دنبال کردم. یویی وارد یک ساختمان نااشنا می شود. وقتی به داخل نگاه کردم، یویی را دیدم که لباسهایش را دراورد و باسنش را جلوی پیرمرد تکان داد. با او مانند یک مرد رفتار می شود و توسط یک پیرمرد هیجان زده و مورد تجاوز قرار می گیرد و حساسیت او نیز ماهی مرکب است. - وقتی یویی رو اینطوری میبینم، توی یه عادت غم انگیز نعوظ پیدا میکنم.