به منظور پس انداز پول برای خانه خود، مادرش، ان، با دخترش و شوهرش که با او زندگی می کنند، اوقات خوبی دارد. با این حال، شوهرش، که یک سال دور بود، میل جنسی کم داشت و او همچنان تنها بود و خود را ارام می کرد. در ان زمان، کیو، که مجذوب بزرگ نادر دامادش، کویچی، که مخفیانه به دنبال خودارضایی بود، به خود گفت که این برای هماهنگی رابطه بین زن و شوهر و والدین و فرزندان است و همیشه وسوسه خشونت امیز برای او ایجاد می کند. کویچی، که نمی تواند در برابر حماقت مادرش مقاومت کند و بارها به اوج می رسد، دیگر نمی تواند بدون او باشد.