تصمیم گرفتم همسر و پسرم را ترک کنم و به تنهایی سر کار بروم. در خوابگاهی که به من اختصاص داده شده بود، توانستم با Terada-senpai همسایه شوم، که به خوبی از من مراقبت می کرد. من شنیده بودم که Terada-senpai یک همسر زیبا داشت، اما ... تعجب کردم که او زیباتر از ان چیزی است که تصور می کردم. علاوه بر این، من مجذوب همسرم بودم، که به من اهمیت می داد، زیرا من در ماموریت تنها بودم. البته، نمیتونم اینو بگم حتی اگه دهنم پاره بشه، ولی... مثل اینکه او ان را دید، همسرم به من نزدیک شد ...