ماکوتو از صدای تند و زننده مادرش، میکی، که از اتاق خواب شنیده می شد، ناراحت شد. او اگاه بود که پدر و مادرش قصد دارند یک فرزند جدید داشته باشند، اما او احساس نمی کرد که از انها حمایت کند. انچه اتفاق می افتد لذت داشتن یک خانواده جدید نیست، بلکه حسادت پدرم است که باعث می شود مادرم چنین صدای تند و زننده ای داشته باشد. و این یک مالکیت بود که من نمی خواستم مادرم را به کسی بدهم. هر بار که شب ها به صدای پدر و مادرم گوش می دهم، افکار تحریف شده من قوی تر می شود. و سرانجام