رنا، همسری که از پدرش مراقبت می کند، که کم سن است. برای رنا، که در اصل فرزند پدربزرگ بود، مراقبت پرستاری یک مشکل نبود، بلکه یک ارتباط غیر قابل جایگزینی با پدرش بود. شوهرش که به این دو نفر که به هم نزدیک هستند فکر نمی کند، قصد دارد انها را از هم جدا کند. با این حال، احساسات رنا نسبت به پدرش قوی تر می شود و در نهایت او از شوهرش پنهان می شود و به طور فعال از پدرش، سیمو مراقبت می کند. به تدریج، این دو به یک مرد و یک زن تبدیل شدند، پوشیده از بوسه ها و نوازش هایی که غنی تر از زوج بودند، و بدن انها روز و شب همپوشانی داشت.