"قسم می خورم که هرگز کسی را به جز تو برای بقیه عمرم دوست نخواهم داشت"، تمام وعده هایی که داده بودم دروغ بود. من می خواهم یک خانواده شاد با کسی که دوست دارم بسازم. ریکو، که فقط این را می خواست، با یک واقعیت بسیار بی رحمانه مواجه شد. شوهرش که باید همدیگر را دوست میداشت، ناگهان بعد از ازدواج تغییر کرد، معشوقه شد و خانوادهاش را نادیده گرفت. -فرزند خوانده شوهرش که نگران چنین ریکوی تنها بود قبل از اینکه بفهمم، عاشقش شدم نه به عنوان یک مادر زن، بلکه به عنوان یک زن.