یک پرستار کودک که از سالمندان در راه رفتن حمایت می کند. من برای ان ظاهر مشتاق بودم و درخواست یک سرویس روزانه کردم. این مراقب را تعیین کنید و از انها مودبانه مراقبت کنید ... باید خوب میشد طوفان سرعت گرفت و در زمان بازگشت به خانه به مراقب برخورد کرد. "این خطرناک است، بنابراین یک شب بمانید" مهربانی قبل از اینکه شما ان را بدانید، به کلمات پر از انگیزه های پنهانی تبدیل می شود و شما از حد صبر فراتر می رود ... او. من فکر کردم که نمی توان کمک کرد که او ان را دوست ندارد، اما او به ارامی به سمت پیرمرد رسید.