رنا، پرستار، از پدر زن بیمارش مراقبت میکرد. هنگامی که "رنا" به نمایندگی از پدرش، که در حرکت بدن او مشکل دارد، از او مراقبت می کند، پدرش اتفاق می افتد که شاهد لباس زیر "رنا" باشد و احساس هیجان می کند. - او سعی می کند خود را مهار کند، اما هیجان او برای "رنا" فروکش نمی کند. یک روز، زمانی که من بدن پدر زنم را پاک می کردم، نعوظ به من نشان داده شد و مجبور به انجام ان شدم، اما "رنا" هیچ امتناعی نداشت. با این حال، ان شب، "رنا"، که نمی توانست تصور کند که پدرش قوی است، خود را ارام کرد. پس از ان، او بدن خود را بخشید، زیرا او توسط پدرش دعوت شده بود و بارها خیانت کرد. پایان زندگی پدر زنم چیست که هر بار که او عمل می کرد قطع می شد ... 247655 شماره داوری