یو با یک توپ تعادل که توسط پسرش به او داده شده است برای جلوگیری از کمر درد تمرین می کند. در ان زمان، او تعادل خود را از دست می دهد و به پسرش می رسد. پسر، که یک زن را در بدن مادر عرق کرده خود احساس کرد، خجالت زده شد و فرار کرد. پس از ان، شوهرش به خانه می اید و یو را در اغوش می گیرد و می گوید: "این وابسته به عشق شهوانی است." احساس خوبی بود که برای اولین بار در مدت زمان طولانی یک زوج متاهل باشم، اما بدن یو بیشتر می خواست. سپس یو شروع به خودارضایی کرد. پسرم، که ان را دید، هیجان زده شد و مرا در اغوش گرفت ...