میرای، خواهر کوچکتر مادرم که ناگهان به خانه رینو امد. اون یه همجنسباز بود به نظر می رسد که او با دوست دخترش، که برای همه چیز با او زندگی می کرد، به هم زد و از خانه نقل مکان کرد. او با بوسه ناگهانی از اینده گیج شده بود، و او بی دست و پا بود و از اینده اجتناب کرد. پدر و مادرم از رابطه پدرم جدا شدند و من مدتهاست که با مادرم زندگی میکنم.