-مذاکره ی زشت و ناپسند با یه عمه ی فروشنده ی ناامید ! عمه ها ناامید هستند که یک قرارداد بزرگ بگیرند! -دارم از شکاف های بلوز زیرچشمی نگاه می کنم ... من می توانم شورت سوسو زدن از miniskirt را ببینید ... صادقانه بگویم، من حتی نمی توانم قرارداد بگیرم! "اگر شما اجازه دهید من رابطه جنسی داشته باشم ... شما می توانید ان را مهر ..." در حالی که وانمود به مقاومت می کند زیرا او ان را دوست ندارد، پشت بدن او شروع به سوختن می کند و غریزه ماده شروع به درد می کند!