"من می دانم که شما نمی توانید بگویید که ان را دوست ندارید"، یک دختر با بدن کوچک که هر روز به مدرسه در منطقه هتل عشق رفت و امد می کند. "من می خواهم روزی شیطنت کنم ..." یک قلب کودکانه که خواسته های خودخواهانه چنین بزرگسالی را می پذیرد. مقدار زیادی مایع ابری از لوریمن سرریز شد.