یک زن متاهل در سال سوم ازدواجش با پدر شوهرش زندگی می کند. شوهر پر مشغله او اغلب در سفرهای کاری و غیره دور است و همسر ناامید او بدون فعالیت های زن و شوهر خودارضایی می کند، اما پدرش وقتی ان را می بیند لبخند می زند. یک روز، یک پیک با یک شریک رابطه می اید و رابطه جنسی دارد، اما پدر زن من که دوباره زیرچشمی نگاه می کرد. و پدر شوهرم بدن عروسش را با داستانی که شاهد خودارضایی و صحنه رابطه بود، می خواهد. - یک عروس که توسط پسرش تهدید شد و بدون امتناع، زانوی خود را باز کرد، اما زانوی او خیس بود. علاوه بر این، او در شب خزیده و ماهی مرکب چندین بار توسط پدرش، که از او متنفر است.