او طلاق گرفت و برادر کوچکتر از پسران و برادرانش را به فرزندی پذیرفت و او را بزرگ کرد. شوهر سابقش می میرد و این سه نفر دوباره به هم می پیوندند. این بار میخواستم با هر سه نفر به سفر بروم، اما برادر کوچکترم نتوانست ان را انجام دهد، بنابراین تصمیم گرفتم با برادرم سفر کنم. در واقع، برادرم شروع به اگاهی از مادرم به عنوان یک زن کرد، در حالی که من سالها نمیتوانستم او را ببینم. من همیشه عاشقش بودم... دیگه نمیتونم تحمل کنم Chisato یک بار امتناع می کند، اما تنها یک بار به دلیل شور و شوق قوی برادرش ... و میبخشید. - این نباید با لذت شدید در یک زمان به پایان برسد ... یک رابطه جدید بین والدین و کودکانی که در لذت های ممنوعه افراط می کنند، اکنون اغاز می شود.