HUNTA-840: هنگامی که پدر و مادرم دوباره ازدواج کردند و به یک خانه با یک ایوان بزرگ نقل مکان کردند، خواهر شوهرم با دوستانش شروع به برنزه شدن کرد! هنگامی که از من خواسته شد "روغن را اعمال کنم" و اعمال شد، باسن و سینه های من نزدیک بود ...
When my parents remarried and moved to a house with a large veranda, my sister-in-law started tanning with her friends! When I was asked to "apply oil" and applied, my buttocks and breasts were close ...